1. خرید و فروش پول
یکی از امـور رایج در آستانة فرارسیدن اعیاد و به خصوص عید نوروز، خرید و فروش پول «نو» است، بـدین صورت که مثلاً شـخصی صـد هزار تومان پول نو را به صد و بیست هزار تومان یا کمتر و بیشتر میخرد. سؤال این است که حکم این معامله چیست؟
پاسخ: معاوضه و معاملة مزبور صحیح است و اشکالی بر آن مترتب نیست، مشروط بـه اینکه نقد به نقد صورت پذیرفته باشد و نسیه یا پیش فروشی در بین نباشد؛ زیرا در معاوضة مزبور، «ربا» محقق نشده است؛ اما اینکه ربای قرضی نیست؛ زیرا فرض بر این است کـه قـرضی صورت نگرفته و مبادله به طور نقد به نقد انجام شده است. و اینکه ربای معاوضی نیست؛ زیرا ربای معاوضی تنها در چیزهای وزن کردنی و پیمانهای حرام میباشد. بنابراین، در چیزهای شمارشی مانند پول و امثال آن، کـم یـا زیاد بودن یک طرف اشکالی ندارد.<FootNote No="169" Text=" توضیح المسائل محشی، سید روح الله موسوى خمینى (م 1409ق)، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1424ق، ج2، ص840.."/>
2. تعویض و شستشوی فرشها
از چـیزهای دیـگری که در آستانة
فرارسیدن نوروز بسیار دیده شده است، خرید و فروش، تعویض یا شستشوی فرش است. در این زمینه شایسته است به چند مطلب اشاره کنیم:
الف) کم و زیاد: چنانچه مثلاً دو فـرش کـهنه بـا یک فرش نو مبادله شـود، اشـکال نـدارد. علت این امر از آنچه در مطلب نخست بیان نمودیم روشن گردید؛ چراکه فرشها، متری یا عددی مورد معامله قرار میگیرند و حرمت ربـای مـعاوضی مـختص به مکیل و موزون است.
این قانون مختص بـه پول یـا فرش نیست؛ بلکه هر چیزی که شمارشی باشد، چنانچه با همجنس خود مبادله شود، گرچه یک طرف کمتر یـا بـیشتر بـاشد، اشکال ندارد. مشروط بر اینکه در همانجا مبادله صورت گیرد، امـا اگر به صورت قرض باشد، مطلقا اضافه گرفتن حرام خواهد بود.
ب) فرش نجس: چنانچه فرش نجس فروخته یـا بـه دیـگری هدیه شود، لازم نیست نجاست فرش به طرف مقابل اطلاع داده شود، مـشروط بـه اینکه آن شخص فروشنده با تحویل گیرنده با هم سر و کاری نداشته باشد<FootNote No="170" Text=" وسیلة النجاة با حـواشی مـرحوم امـام خمینی، سید ابو الحسن اصفهانى (م 1365ق)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خـمینى، تـهران، 1422ق، صـ319."/> (تا به واسطة ارتباط با یکدیگر، نجاست بین آنها رد و بدل نشود.)
ج) فرش ابریشم: اسـتفاده از فـرش و پشـتی ابریشم اشکال ندارد و نماز خواندن بر روی چنین فرشی نیز بیاشکال است؛ زیرا طـبق آنـچه فقها فتوا دادهاند، حرمت در پوشیدن لباس ابریشم طبیعی بر مردان است. البته در ایـن حـکم (حـرمت پوشیدن لباس ابریشم بر مردان) چه لباسهای کوچک مانند جوراب و غیر آن باشد و چه جـزء لبـاس مانند آستر آن و... فرقی نیست.<;FootNote No="171" Text=" نجاة العباد، سید روح الله موسوى خمینى، مؤسسه تنظیم و نشر آثـار امـام خـمینى، تهران، 1422ق، ص93."/>
د) حمل بر صحت: فرشی که به قالیشویی یا هر مسلمان دیگر تحویل داده شده و مـتنجس بـودن آن به اطلاع وی رسیده است، پس از دریافت، بنا بر طهارت آن گذاشته میشود؛ زیـرا لازم اسـت کـار مسلمان حمل بر صحت گردد. و همین گونه است نسبت به هر
چیز متنجس دیگری کـه بـرای تـطهیر در اختیار مسلمان قرار داده شود.<;FootNote No="172" Text=" این قاعده از قوانین مسلّم بین فقهاست."/>;
3. عیدی و تـعلّق خـمس
آنچه در ایام عید به عنوان «عیدی» پرداخت یا دریافت میشود، از جهت موضوع، مانند هبه و هدیه مـحسوب مـیگردد و احکام آن را دارا میباشد. بنابراین، شایسته است این مسئله را از دو جنبه بررسی کنیم:
الف) پرداخـتکنندة عـیدی: بر شخص پرداختکنندة عیدی، خمس واجب نـیست، بـه شـرط اینکه سقف عیدی به مقدار متعارف بـاشد؛ زیـرا هدیه دادن به مقدار مرسوم، بخشی از هزینههای زندگی به شمار میرود، پس کسی کـه عـیدی میدهد، مال خود را صَرف مـخارج مـتعارف زندگی نـموده اسـت. تـذکر این نکته را لازم میدانیم که میزان مـتعارف بـودن سقف و مقدار عیدی به حسب زمان، مکان و موقعیت اجتماعی و خانوادگی اشخاص، مـتفاوت مـیباشد.<FootNote No="173" Text=" توضیح المسائل محشی، ج2، ص22."/>;
ب) دریـافتکنندة عیدی: اگر عیدیهای دریـافت شـده از سرِ سال خمسی زیاد بـیاید، در ایـنکه آیا خمس بر آن تعلّق میگیرد یا نه، مسئله محل اختلاف فتاواست؛ زیـرا هـمان گونه که ذکر شد، عـیدی نـوعی از هـبه و هدیه به شـمار مـیرود. بنابراین، طبق فتوای آن دسـته از مـراجع تقلیدی که قائل میباشند بر هدیه خمس تعلّق میگیرد، بر عیدی زیاد آمده (از سـرِ سـال) نیز خمس متعلَّق میشود؛ ولی طبق فـتوای آن دسـته از مراجع تـقلیدی کـه قـائل به عدم تعلّق خـمس به هدیه هستند، بر عیدیهای دریافت شده نیز خمس تعلّق نمیگیرد.
4. نظافت
یکی از امور رایـج در اسـتقبال از نوروز، رسیدگی به نظافت و بهداشت فـردی و مـحیطی مـیباشد، بـدین سـبب شایسته است در ایـن زمـینه نکاتی مورد توجه قرار گیرد:
الف) رعایت نظافت، چیزی است و در نظر گرفتن طهارت شرعی چیز دیگر. مـثلاً اگـر مـکان یا چیز متنجّس شده را با دستمال تـمیز نـموده، عـین نـجس را از آنـ بـرطرف کردیم، از نظر شرعی هنوز آن مکان یا آن شئ نجس
است، تا اینکه به شکل صحیح شرعی آب کشیده شود.
ب) در مواردی که نجاست یکی از چند چیز، اجمالاً مشخص باشد، لازم اسـت تمام آنها برای نماز تطهیر شوند. مثلاً چنانچه میدانیم یکی از دو لباس متنجّس شده؛ اما معلوم نیست کدام یک بعینه متنجّس است، باید هر دو تطهیر شوند و تا وقتی هر دو تطهیر نـگردیده، بـا هیچ یک نمیتوان نماز خواند.<FootNote No="174" Text=" توضیح المسائل محشی، ج1، ص454."/>
ج) همان گونه که بیمبالاتی در امر طهارت و نجاست ممنوع است، افراط (وسواس) در رعایت این مسئله نیز غیر جایز میباشد، بـه خـصوص با وضعیت کمبود آب در کشور. بنابراین، لازم است در این زمینه مانند سایر موارد، از هرگونه اسراف و وسوسه به طور جِدی پرهیز نموده، پیرو حکم دین و مـراجع تـقلید باشیم و پا را از حریم فتوای آن بزرگواران بـیرون نـگذاریم.
5. خسارات
یکی از اموری که متأسفانه در آستانة نوروز، کم و بیش با آن روبرو هستیم، بحث «خسارتها» میباشد؛ زیرا هرگونه خسارتی که شخصی بر جان یا مـال دیـگری وارد کند، مدیون میشود و لازم اسـت جـبران نماید. در این زمینه نکاتی لازم به ذکر است:
الف) اگر کسی (به وسیلة ترقّه و امثال آن) دیگری را بترساند، به طوری که عقل وی زایل شود، شرعاً یک دیة کامل را به او بدهکار میشود، و چـنانچه درصـدی از هوشیاری وی از بین رود، به همان درصد از دیة کامل بدهکار میگردد.<FootNote No="175" Text=" تحریر الوسیلة، سید روح الله موسوى خمینى، مؤسسة نشر اسلامی، قم، ج2، ص529."/>
ب) اگر شخصی خانم حاملهای را بترساند و سبب شود او سقط جنین کـند، دیـه آن جنین را بـدهکار میشود که باید به والدین آن جنین بپردازد. البته در تشخیص مقدار دیه باید ملاحظه نمود آن جنین در چه مـرحلهای قرار دارد؛ زیرا برای هر مرحلهای دیة خاصی بدین ترتیب مقرّر شـده اسـت:
1. نـطفه: 20 مثقال شرعی طلا.
2. عَلَقََه (مجموعهای به صورت خون بسته شده): 40 مثقال شرعی طلا.
3. مُضغَه (مجموعهای به صـورت
گـوشت): 60 مثقال شرعی طلا.
4. عَظم (آفریده شدن استخوان): 80 مثقال شرعی طلا.
5. خلقت کامل قـبل از آفـرینش و ولوجـ روح: یکصد مثقال شرعی طلا.
6. ولوج روح: یک دیة کامل که عبارت است از هزار مثقال شـرعی طلا.<FootNote No="176" Text=" تحریر الوسیلة، ج2، ص538."/>;
ج) چنانچه شخصی به وسیلة ترقه و امثال آن، بینایی یـا شنوایی دیگری را از بین بـبرد، یـک دیة کامل را بدهکار میشود و اگر درصدی از بینایی یا شنوایی کم شود، به همان درصد از یک دیة کامل را مدیون میگردد.<FootNote No="177" Text=" همان، ص529."/>
تذکر دو نکته:
1. در ضمان و مدیون شدنِ وارد کنندة خسارت، فرقی بین ایـنکه او بالغ باشد یا نابالغ نیست؛ زیرا به اتفاق فقها، تمام احکام وضعیه در مورد مکلَّف و غیر آن به طور یکسان جاری میشود، و ضمان، یکی از احکام وضعیه است.
2. در ضمان و مدیون شدنِ وارد کنندة خسارت، فـرقی بـین اموال عمومی و خصوصی نیست. مثلاً چنانچه بر اثر آتشافروزی در شب چهارشنبه سوری، اموال عمومی یا خصوصی دچار حریق شود، شخص یا اشخاصی که بالمباشرة دخیل در آن آتشافروزی بوده و در عدم سرایت آتـش بـه اموال مردم کوتاهی نمودهاند، ضامن خواهند بود و موظّف میباشند خسارتهای وارده را جبران نمایند.
6. باورها
در زمینه نوروز برخی باورها وجود دارد که ممکن است با یکتاپرستی در تضاد باشد. ازاینرو، توجه به مـطالبی لازم اسـت:
اعتقاد به آتش: در چهارشنبة آخر سال، شاهد برخی توجهات و ذهنیات نسبت به آتش هستیم. اینک سؤال این است که آیا اینگونه باورها منافی با توحید و سبب کفر است یـا خیر؟
پاسـخ ایـن است که اشخاص با چـنین عـقایدی بـه دو قسم منقسم میگردند:
الف) اشخاصی که معتقد میباشند آتش، مستقل از خداوند، منشأ خیر و شرّ است؛ در این صورت اعتقاد مزبور سبب کفر و شـرک اسـت.
ب) اشـخاصی که معتقد میباشند
آتش مخلوق خداست و از خود بـه طـور مستقل تأثیرگذار نیست؛ ولی در عین حال بر این باورند که آتش سبب خوشبختی یا بدبختی میشود. در این صورت اعتقاد مـزبور سـبب کـفر و شرک نیست؛ ولی باید توجه داشت که این اعتقاد، خرافی اسـت؛ چراکه آتش هیچ نقشی در خیر و شرّ ندارد.<FootNote No="178" Text=" مکاسب محرمه، مرتضى بن محمد امین انصارى (شیخ انصاری، م 1281ق)، مـنشورات دارالذخـائر، قـم، 1411ق، ج1، ص102."/>
سعادت و نحوست: برخی از باورها پیرامون نوروز به «سعادت» و «نـحوست» مـربوط میشود. مانند اعتقاد به نحس بودن روز «سیزده» یا برخی از کارها در پایان، قبل یا آغاز سال جـدید. حـال بـاید دید حکم اینگونه باورها چیست؟
پاسخ همان است که در سطور قبل ذکر شـد؛ ولی در ایـن بـخش، لازم است این نکته را نیز اضافه نماییم که بعید است اشخاص، قائل به تـأثیرگذاری مـستقل ایـام در تدبیر جهان باشند. ازاینرو، تمام افرادی که چنین گرایشهایی دارند مسلمان هستند، گرچه دچـار خـرافات شدهاند.<FootNote No="179" Text=" مصباح الفقاهة، سید ابو القاسم موسوى خویى (م 1413ق)، با تقریرات شیخ علی تـوحیدی، مـؤسسه انـصاریان، قم، 1417ق، ج1، ص253."/>
7. سفر و مسافر
یکی از امور بسیار رایج در ایام عید نوروز، مسافرت میباشد و هـر سـاله شاهد سفرهای روز افزون نوروزی هستیم. از این جهت، بحثی کوتاه پیرامون سفر، لازم به نـظر مـیرسد. مـباحث سفر را در چهار محور خلاصه مینماییم:
1. سفر و خمس:
بر هزینههایی که صَرف سفرهای متعارف میشود، خـمس تـعلّق نمیگیرد؛ زیرا فقها در مقام شمارش مؤونه، سفرهای واجب، مستحب و مباح را ذکر مـینمایند؛ امـا در مـورد رابطة سفر و خمس دو نکته قابل طرح است:
الف) به هزینهای که به طور متعارف صَرف سـوغات مـیگردد، خـمس تعلّق نمیگیرد؛
ب) کسی که اقدام به سفر حرام کرده (به طوری کـه غـرض وی از سفر، انجام معصیت است) باید خمس مخارجی را که در آن سفر نموده،
بپردازد؛ زیرا مخارج صرف شده در مـعصیت، مـؤونه به حساب نمیآید.
2. سفر و نجات مسلمان:
چنانچه در جاده شاهد سانحهای بودیم کـه در آن، جـان انسانی به خطر افتاده است، اگر امـکان دارد، مـوظّفیم تـوقّف کنیم و آن اشخاص را از خطر نجات دهیم. علت ایـن مـطلب آن است که نجات جان مسلمان تنها بر قشر خاصی مانند هلال احمر و امـثال آنـها واجب نیست؛ بلکه وظیفة عـمومی اسـت و اگر نـجات جـان مـسلمان به لمس بدن نامحرم بستگی دارد، مـثل ایـنکه مصدوم زن است و نجات دهنده مرد یا بالعکس، لمس بدن نامحرم (بـدون قـصد ریبه) اشکال ندارد. البته در اینگونه مـوارد باید به حداقل اکـتفا نـمود.<FootNote No="180" Text=" وجوب حفظ نفس محترمه و نـیز لزوم اکـتفا به حداقل در مواردی که همراه با امر خلاف اصل باشد، مورد اتفاق تـمام فـقهاست."/>
3. آب موجود در قطار:
آبی که در لولهـهای قـطارهای مـسافربری وجود دارد، حکم آبـ کـُرّ را دارد و احکام کُرّ بر آن مـترتب مـیگردد؛ زیرا فقها در تعریف آب کُرّ فرمودهاند: اگر ظرفی را در نظر بگیریم که هر یک از طول، عـرض و عـمق آن سه وجب و نیم باشد، و چـنین ظـرفی از آب پر باشد، کـُرّ بـه شـمار میرود، و حال آنکه در مـخزن قطارهای مسافربری به مراتب بیش از این مقدار آب وجود دارد.
نکتة دیگر این است که اگر بـه سـبب استفادة مسافرین، شک کنیم که آب از کـُرّ بـودن خـارج شـده یـا نه؟ بنا بر کـر بـودن آب گذارده میشود؛ و تا رسیدن قطار به مقصد، این بناگذاری به حال خود باقی است و نیاز بـه تـفحّص هـم نیست، مگر آنکه به خروج آب از کُرّیت یـقین شـود.
4. سـفر و نـماز:
سـفر، در نـماز تأثیراتی دارد و احکامی در مورد نماز بر مسافر مترتب میگردد، برخی از آنها بدین ترتیب است:
الف) بر مسافر لازم است نمازهای چهار رکعتی خود را دو رکعت بخواند؛ ولی فقها میفرمایند: این حکم، دارای هـشت شرط میباشد: اول آنکه سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.<FootNote No="181" Text=" در تعیین و تبدیل فرسخ به کیلومتر بین فقها اختلاف نظر وجود دارد که باید هر کس به رساله مرجع خود مراجعه کند."/>
دوم آنـکه از اول مـسافرت، قصد هشت فرسخ را داشته باشد. سوم آنکه در بین راه از قصد خود برنگردد. چهارم آنکه نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ، از وطن خود بگذرد یا ده روز یا بیشتر در جایى بماند. پنجم آنکه براى کار حرام سـفر نـکند. ششم آنکه از صحرانشینهایى نباشد که در بیابانها گردش مىکنند و هر جا آب و خوراک براى خود و حیوانات همراهشان پیدا میکنند، مىمانند و بعد از چندى به جاى دیگر مىروند. هـفتم آنـکه شغل او مسافرت نباشد. هشتم آنـکه بـه حد ترخّص برسد؛ یعنى از وطنش به قدرى دور شود که دیوار شهر را نبیند و صداى اذان آن را نشنود.<FootNote No="182" Text=" توضیح المسائل محشی، ج1، ص183."/>;
ب) مستحب است مسافر بعد از هر نـمازى که شـکسته مىخواند، سى مرتبه «سـبحان اللَّه و الحـمدللَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر» بگوید و این در تعقیب نماز ظهر و عصر و عشا بیشتر سفارش شده است؛ بلکه بهتر است در تعقیب این سه نماز شصت مرتبه بگوید.<FootNote No="183" Text=" همان، ص733."/>
ج) به فتوای بیشتر مراجع تقلید، مسافر در چـهار مـکان بین قصر (دو رکعتی خواندن) و تمام (کامل خواندن) مخیّر و آزاد است. آن مکانها عبارتند از: مسجد الحرام، مسجد النبی، حرم امام حسین و مسجد کوفه.<FootNote No="184" Text=" عروة الوثقى، سید محمد کاظم بن عبد العظیم طـباطبائى یزدى (م 1337ق)، مـؤسسه اعلمی، تـهران، 1409ق، ج2، ص163."/>
د) مسافر و کسى که براى او سخت است نافلة شب را بعد از نصف شب بخواند، مىتواند آن را در اول شب (به نـیت تعجیل) به جا آورد.<FootNote No="185" Text=" توضیح المسائل محشی، ج1، ص429."/>;
هـ) خواندن نـمازهای مـستحبی در سـفر اشکال ندارد، به استثنای نافلة ظهر و عصر و نیز نافلة عشاء - به نظر برخی فقها- برای مسافری کـه وظـیفة او قصر (دو رکعت خواندن نمازهای چهار رکعتی) است.<FootNote No="186" Text=" عروة الوثقى المحشَّى، سید محمد کاظـم بـن عـبد العظیم طباطبائى یزدى، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1419ق، ج2، صـ245."/>
و) چنانچه مسافر در سفر نماز خود را طبق وظیفه دو رکعت خواند و وقتی به وطن بـرگشت، ملاحظه کرد که هـنوز وقـت برای همان نماز هست، لازم
نیست آن نماز دو رکعتی را دو مرتبه چهار رکعتی و کامل بخواند.
ز) اگر وقت نماز چهار رکعتی داخل شد و انسان هنوز در وطن است، لازم نیست همان جا نماز بخواند (هر چـند تأکیدات زیادی بر نماز اول وقت در دین شده است)؛ بلکه میتواند حرکت کند و در سفر نماز را دو رکعتی به جا آورد؛ ولی اگر نخواند و نمازش در سفر قضا شد، قضای آن دو رکعت است، نه چهار رکعت.
ح) نمازگزار بـاید بـعد از حمد، سوره بخواند؛ ولی چنانچه ضرورتی پیش آید، مثل اینکه مسافر میترسد از قطار جا بماند یا از درنده و امثال آن میترسد، میتواند به خواندن حمد اکتفا کند و سوره نخواند.<FootNote No="187" Text=" توضیح المسائل، جـ1، صـ544."/>
ط) نماز قبل از وقت باطل است، پس اگر مثلاً قطار، اتوبوس یا هواپیما قبل از وقت نماز حرکت میکند و مسافر فرصت دارد قبل از وقت نماز بخواند، باید در آن وسیلة نقلیه طبق وظیفه عـمل کـند؛ ولی نمیتواند قبل از وقت نماز بخواند.
8. آبزیان:
یکی از رسومات عید نوروز، استفاده از آبزیان است. بدین صورت که لاک پشت، ماهی یا دیگر جاندارانی را که در آب زندگی میکنند، در معرض فروش گذاشتهاند که در ایـن زمـینه نـیز لازم است به چند نـکته تـوجه شـود:
الف) خرید و فروش اینگونه حیوانات که غرض عقلایی (ولو لذت بردن و تفریح) بر آن مترتب است، اشکال ندارد.<FootNote No="188" Text=" مکاسب محرمه، سید روح الله موسوی خمینی، مؤسسه تـنظیم و نـشر آثـار امام خمینی، تهران، 1415ق، ج1، ص248."/>
ب) تمام آبزیان حرام گـوشت هـستند، مگر ماهی دارای فلس (پولک دار) و میگو.<FootNote No="189" Text=" توضیح المسائل محشی، ج2، ص595."/>
ج) مردة آبزیانی مانند ماهی و لاکپشت، پاک است؛ یعنی بدن و لباس را مـتنجّس نـمیکند، اعـم از اینکه داخل آب بمیرد یا خارج از آن.<FootNote No="190" Text=" همان، ج1، ص69."/>
د) چنانچه مـاهی از آب زنده گرفته شود، پاک است و خوردن آن حلال، به شرط آنکه پولک داشته باشد.
بنابراین، اگر ماهی داخل آب جان دهد، پاک اسـت؛ ولی خـوردن آن حـرام میباشد.<FootNote No="191" Text=" همان، ج2، ص590."/>
هـ) کسی که ماهی را از آب میگیرد، لازم نـیست مـسلمان باشد یا نام خدا را ببرد.<FootNote No="192" Text=" همان، ج1، ص591."/>
و) فضلة آبزیانی از قبیل ماهی و لاکپشت، پاک است؛ یعنی لبـاس و بـدن یـا ظرفی را که در آن قرار دارد، متنجّس نمیکند؛ زیرا فقط بول و غائط انسان و هر حـیوان حـرام گـوشتی که خون جهنده دارد، نجس است.<FootNote No="193" Text=" همان، ص68."/>
9. فضای سبز:
از دیگر رسوم عید نوروز، ایـجاد فـضای سـبز، اعم از درختکاری یا زراعت میباشد که سنّتی حسنه و مبتنی بر ارزشهای دینی و مدنی بـوده و صـاحبان جوامع روایی نیز بابی را به این مبحث اختصاص دادهاند و روایاتی را از معصومین نقل کـردهاند. مـثلاً شـیخ حُرّ عاملی (1033- 1104ق) در کتاب گرانسنگ «وسائل الشیعة» بابی را در این کتاب تحت عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ الْغـَرْسِ وَ الزَّرْعـِ وَ سَقْیِ الطَّلْحِ وَ السِّدْرِ» آورده است که چند روایت از آن را در این زمینه نقل میکنیم:
1. امـام بـاقر: «لَقـِیَ رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ تَحْتَهُ وَسْقٌ<FootNote No="194" Text=" پیمانهای خاص در آن زمان. گفتهاند: هر وسق مطابق 60 صاع است، هـر صـاع نیز تقریباً سه کیلو که حدود 180 کیلو میشود."/> مِنْ نَوًى فَقَالَ لَهـُ: مـَا هـَذَا یَا أَبَا الْحَسَنِ تَحْتَکَ؟ فَقَالَ: مِائَةُ أَلْفِ عَذْقٍ<FootNote No="195" Text=" نوعی در خت خرماست."/> إِنْ شَاءَ اللَّهُ. قَالَ: فَغَرَسَهُ فـَلَمْ یُغـَادِرْ مـِنْهُ نَوَاةً وَاحِدَةً؛<FootNote No="196" Text=" وسائل الشیعة، شیخ حرّ عاملی، مؤسسه آلالبیت، قم، 1414ق، ج17، صـ41."/> مـردی امیرالمؤمنین را ملاقات کرد، در حالی که مقدار زیادی دانة خرما همراه آن حضرت بود. سؤال کرد: اینها چیست؟ حـضرت پاسـخ دادند: صد هزار درخت خرما ان شاء الله! آن مرد میگوید: حضرت تمام آن دانهها را کـاشتند، بـدون اینکه از یک عدد از آنها صرف نظر نـمایند.»
2. یـزید بـن هارون واسطی میگوید: از امام باقر در مورد کـشاورزان سـؤال کردم، حضرت فرمودند: «هُمُ الزَّارِعُونَ کُنُوزُ اللَّهِ فِی
أَرْضِهِ وَ مَا فِی الْأَعْمَالِ شـَیْءٌ أَحـَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنَ الزِّرَاعَةِ وَ مَا بـَعَثَ اللَّهـُ نَبِیّاً إِلَّا زَرَّاعـاً إِلَّا إِدْرِیسـَ فـَإِنَّهُ کَانَ خَیَّاطاً؛<FootNote No="197" Text=" همان، ص42."/> آنها کـسانی هـستند که گنجهای خدا را در زمین زرع میکنند و هیچ چیز نزد خدا محبوبتر از زراعت نـیست. [آنـگاه امام ادامه دادند:] تمام پیامبران کـه خداوند مبعوث کرد، کـشاورز بـودند، مگر جناب ادریس که خـیاط بـود.»
3. پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَغْرِسُ غَرْساً أَوْ یَزْرَعُ زَرْعاً فَیَأْکُلُ مـِنْهُ إِنـْسَانٌ أَوْ طَیْرٌ أَوْ بَهِیمَةٌ إِلَّا کَانَتْ لَهُ بـِهِ صـَدَقَةً؛<FootNote No="198" Text=" مـستدرک الوسائل، محدث نـوری، مـؤسسه آلالبیت، قم، 1408ق، ج13، صـ460."/>; هـر مسلمانی که درختی را بنشاند یا زراعت کند، سپس انسان، پرنده یا چهار پایی از آنـ بـخورد، برای غارس یا زارع صدقه محسوب مـیگردد.»
10. سـال تحویل:
در مـورد سـال تـحویل که همان روز عید نـوروز باشد، ناگزیر از ذکر نکاتی هستیم:
الف) جشن و دید و باز دید: از محضر امام خمینی سؤال شد: نـظر حـضرت عالى راجع به عید نوروز چیست؟ آیا هـمانند عـیدهایى که مـسلمانان آنـها را جـدى مىگیرند، مثل عـید فـطر و قربان، از نظر شرعى ثابت شده است یا اینکه فقط روز مبارکى محسوب مىشود، مثل روز جمعه و مناسبتهاى دیگر؟
ایشان چـنین پاسـخ دادنـد: هر چند نصّ معتبرى مبنى بر اینـکه عـید نـوروز از اعـیاد دینـى یا ایام مـبارک شرعى باشد، وارد نشده است؛ ولى جشن گرفتن و دید و بازدید در آن روز اشکالی ندارد؛ بلکه از این جهت که صلة رحم مىباشد، مستحسن است.<;FootNote No="199" Text=" توضیح المسائل محشی، ج2، ص1027."/>
ب) اعمال و ادعیه: در مورد نوروز، اعمال و ادعـیهای وارد شده است؛ ولی دلیل آنها از اعتبار لازم برخوردار نیست. به این استفتا از محضر امام( توجه کنید:
سؤال: آیا آنچه راجع به عید نوروز و فضیلت و اعمال آن وارد شده، صحیح است؟ آیا انجام آن اعمال (اعم از نماز و دعا و غـیره) بـه قصد ورود
جایز است؟
جواب: انجام آن اعمال به قصد ورود، محل تأمل و اشکال است. بله، انجام آنها به قصد رجا و امید مطلوب بودن، اشکال ندارد.<FootNote No="200" Text=" همان."/>;
ج) آنچه فقها در رسالههای عملیه ذکر نـمودهاند، دو عـمل مستحبی است؛ یکی غسل<FootNote No="201" Text=" نجاة العباد، سیر روح الله موسوی خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378ش، ص64."/> و دیگری روزه.<FootNote No="202" Text=" همان، ص170."/>;
11. سیزده به در:
بـین ایـرانیان چنین رسم است که در روز سـیزده فـروردین به بیرون شهر رفته، ساعاتی را به تفریح میگذرانند. در این زمینه نیز نکاتی شایستة طرح است:
1. این کار دستور شرعی ندارد؛ ولی تا وقتی سبب حـرام نـشود، حرام نخواهد بود؛
2. کـسانی کـه به بیرون شهر میروند، چنانچه قصد دارند جایی بروند که مجموع رفت و برگشت آنها هشت فرسخ میشود، همین که از حد ترخص خارج شدند (به مکانی رسیدند که آخرین ساختمان شـهر دیـده نمیشود و صدای اذان شهر نیز شنیده نمیشود) باید نماز چهار رکعتی خود را دو رکعتی بخوانند و اگر قصد هشت فرسخ ندارند، لازم است نماز خود را کامل (چهار رکعتی) بخوانند؛
3. کسانی که به بیرون شـهر مـیروند، اگر بـخواهند در زمینی استراحت کنند یا نماز بخوانند، اشکال ندارد و لازم نیست از صاحب زمین اجازه بگیرند، مشروط به اینکه خـسارتی وارد نکنند.<FootNote No="203" Text=" توضیح المسائل محشی، ج1، ص489."/>
4. اشخاصی که به بیرون شـهر مـیروند، نـباید شاخة درخت مردم را بشکنند یا به محصولات مردم آسیب وارد کنند، در غیر این صورت مدیون خواهند شد؛ امـا ایـنکه آیا میتوانند از زراعت یا درخت دیگران چیزی بخورند یا نه - که از آن به حـق المـارّة تـعبیر میشود - حکم این مسئله روشن نیست و در این مورد یا باید احتیاط نموده، از دست زدن به امـوال مردم خودداری نمایند و یا اینکه به رسالة عملیة مرجع تقلید خود رجوع کـنند.
- ۹۷/۱۰/۰۵