نحوه زیست در گذشته بخصوص در مناطق گرمسیر کویر ایران پیرامون حیاطهای محصور صورت میگرفته که معرف یک زندگی در اصطلاح آن زمان اندرونی بوده و ایوانها و اطاقهای وابسته بآن بدور از حیاط حلقه میزدند.
حـوض:حوضچه یا آبنما که وسیلهیی برای شتشو بود بصورت یک عامل خنگکننده در شبهای گرم تابستان و آبیاری درختان یا گلها بکار میرفتند.
ایوانهای سرپوشیده اطراف حیاط در شبهای گرم جهت خوابیدن مورد اسـتفاده قـرار میگرفتند و در روز از تابش نور شدید آفتاب بدون اطاقها جلوگیری مینمودند.عملکرد دیگر این ایوانها جلوگیری از ریزش برف یا باران و همچنین هوای سرد یا گرم بداخل فضاهای بسته بود.ایوانها در عمل (1)اسـتادیار دانـشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران
راهروئی بودند که فضاهای بسته را بیکدیگر و حیاط مربوط میساختند،درست مانند معابر سرپوشیده مساجد یا معابر عمومی شهری.
در این نوع معماری نمای خارجی بنا چـندان مـورد نظر نبود و چه بسا خانهها پشت به پشت بیکدیگر متصل و تنها در ضلع کوچههای باریک شهر بصورت احجامی ظاهر میگردیدند که هرکدام با یک عنصر ساختمانی در حکم حفاظ درب ورودی که در ضمن تـوصیفکننده شـخصیت و مـعرف هر یک از واحدهای مسکونی بـودند نـمایان مـیشدند.مصالح،شیوه معماری و ارتفاع اغلب این خانهها یکسان و هماهنگ بودند و تنها بوسیله بادگیر- سردر ورودی یا تعداد درختان بلند یک خانه مـیتوانستیم خـصوصیات وضـع مالی مالک آنرا حدس بزنیم.شهر نیز در کـل دارای تـراکمی نسبتا بالا ولی کمارتفاع بود.وسائل حمل و نقل نیز نیازی بفضاهای بزرگ امروزی نداشت و در نتیجه به تراکم این بافت کـمک بـیشتر مـینمود.واحدهای مسکونی که در بالا بدان اشاره شد تنها در ایران پدیـد نیامد-اینگونه واحدهای مسکونی البته نه در ترکیب بافت شهری بلکه در نحوه زیست مردم در بسیاری از کشورهای کرمسیر دیده مـیشوند. بـرای مـثال میتوان شهر پمپی در جنوب ایتالیا را که آثار بعضی از خانههای آن هنوز پس از گـذشت 2000 سـال بچشم میخورد ذکر نمود.
هدف از این توضیح صرفا بخاطر اهمیت و ارزش حیاط که در واقع رکن اساسی یـک واحـد مـسکونی بوده است و نقش موثر آن در زندگی مردم گذشته نمیباشد بلکه منظور پی بردن بـه اهـمیت و ارزش فـضای سرباز و مستقل در شرایط آب و هوائی چون ایران که در چهار ماه و در بعضی موارد ششماه از سال قـابل اسـتفاده اسـت از یکطرف و نحوه زندگی در آن که نمایانگر (تصویرتصویر) دید ورودی منزل از کوچه
سنتهای این مردم است از طـرف دیـگر میباشد.
حیاط که در اینجا منظور همان فضای باز محصور میباشد نمایانگر میدان شـهری اسـت کـه با دیوارهای بلند محصور شده و در آن حکومت مستقلی برقرار است.ایوانهای اطراف همانند معابر شـهر جـوابگوی کلیه ارتباطات و مبادلات میباشند و دیوارهای حریم آن تأمیندهنده حس امنیت بوده که بـصورت یـک تـکیهگاه عمل میکند و بیادآورندهء این مثل معروف است: "چهار دیواری،اختیاری".این احسای در گذشته در بسیاری
از تـمدنهای دیـگر نیز وجود داشته و از همه آشناتر این ضرب المثل انگلیسی زیر است"خـانهء مـن قـلعه من است".
تاءثیر معماری غربی و تغییر مفهوم حیاط در ایران
معماری وارداتی ما در اولین قدم بـصورت خـانههای تـکعنصری مطرح شدند که حیاط یا فضای باز اختصاصی آن درست در جهت مـخالف بـدور واحد مسکونی حلقه میزدند و سپس حریم این فضاهای باز بوسیله دیوارهای بلند محصور میگشتند ودر واقع مـعرف یـک شیوه زندگی کاملا متفاوت بوده است.همانطور که اشاره شد در سابق زنـدگی انـدرونی مردم بر پایه سنتهای خاص،همبستگی اعـضای یـک خـانواده،وضع اقلیمی،زیربنای اقتصادی و عوامل مذهبی بـوده اسـت و حال اینکه شکل جدید شالوده فرهنگی کاملا مغایر و اجتماعی برونگرا میباشد.
همزمان بـا بـالا رفتن ارزش زمین بخصوص در مراکز جـدید شـهر قطعات مـلک تـدریجا کـوچکتر شدند بطوریکه ویلاهای وارداتی یا بـهتر بـگوئیم مسکن نوین فضای اطراف خود را از دست داد و در اندک زمانی همانند زنجیر بیکدیگر پیـوسته و بـصورت خطی توسعه یافت و به بافت امـروزی اغلب شهرهای ایران بـخصوص تـهران مبدل گردید.
حیاطهای این مـساکن مـشرف بجنوب بودند که در نیمی از موارد رو بخیابان و نیم دیگر پشت ساختمان قرار میگرفتند.
بـررسی مـوقعیت حیاطهایجدید:
حیاطهائی که پشت سـاختمان قـرار مـیگرفتند نسبتا محفوظ و در مـواردی کـه ساختمانهای جنوبی شرقی و غـربی انـها از منظر حیاط برخوردار نبودند امکان استفاده از آن بمراتب بالاتر و مفهوم آن قابل لمستر برای ساکنین ایـن مـساکن جدید که تا دیروز در خانههائی بـا حـیاطهای محصور زنـدگ مـیکردند بـود.
حیاطهائی که مشرف بـخیابان بودند در بدو امر با دیوارهای بلند محصور میشدند و سپس با درختکاری پشت این دیوارها حـصار دومـی را بوجود میآوردند و بدین ترتیب سعی مـیشد امـنیت فـضای سـنتی خـود را تاءمین کنند.
ورودی افـراد و اتـومبیل(یا وسیله نقلیه)باین خانهها از سمت حیاط صورت میگرفت و در مواردی که فضای این حیاطها کوچک بـودهاند نـمیتوانستند بـسادگی ارتباط آنرا از فضای خیابان مانند هشتیهای ورودی سـابق خـصوصا در مـورد وسـیله نـقلیه جـدید قطع یا برقرار نمایند و ناچارا از امتیازات حیاط بصورت گذشته محروم مانده و تنها به تراسها و ایوانهای جلوی ساختمان اکتفا نمودند و میتوان اضافه کرد که مابقی فضای باز حـیاط صرفا منظری بود که بآن چشم میدوختند.
ضوابط جدید حیاطهای مسکونی شهر:
همزمان با تدوین قوانین شهرداری مبنی بر نردهکشی بجای دیوارکشی بدور فضاهای باز آن دسته از مساکنی که در رابطه مـستقیم بـا خیابانهای شهری هستند باین منظور که فضاهای سبز اختصاصی در معرض دید عموم نیز قرار گیرد مشاهده شد که چگونه استفاده از ایوانها و تراسهی جلوی ساختمان نیز از بین رفتند و ساکنین ایـن مـنازل بداخل فضای بسته خانههای خود پناه بردند.
در اینجا لازم است بیک نکته جالب اشاره شود که مقررات ساختمانی شهرداری که از طرح جامع تهران پیـروی مـینماید نحوه استفاده از زمین را صریحا مـشخص نـموده بدین معنی که مثلا در بسیاری از موارد شهری اجازه اشغال زمین بوسیله ساختمان 60%و 40%دیگر جهت فضای باز(حیاط) پیشبینی شده است.اما این اصل بـهمین جـا خاتمه نمیآبد و چنانچه طـرحی ارائه شـود که ساختمان تا انتهای زمین رادامه داشته باشد و فضای باز در داخل آن قرار گیرد و همان ضابطه 60%و 40%رعایت گردد مورد موافقت قرار نگرفته و مردود شناخته خواهد شد در صورتیکه هیچیک از ساکنین همجوار زمـین مـورد نظر حق استفاده از نور،دید و منظر فضای باز ملک مجاور را ندارند.
از نظر شهری ظاهرا بنظر میرسد که در طرح جامع به شبکهبندی خیابانها و توسعه آن،استفاده از زمین و نحوه تراکم دریافت شهری بـاندازه کـافی توجه شـده است(در حالیکه در مورد تراکم این سئوال پیش میآید که طرح اصولا در دو بعد عرضه شده است).
در سیمای بـناهای شهر و نظم آن کوچکترین اثری از همآهنگی دیده نمیشود و بعکس هرکس میکوشد تـا سـاختمان خـود را بیشتر بمعرض نمایش گذاشته بطوریکه نتیجه این خودنمائی ها زننده و مغایر با شیوه همشهر دیگری شده اسـت.
مـسئله دیگر عدم تناسب احجام ساختمانهای موجود شهر با فضای باز اطراف آن است.سـاختمان مـسکونی بـه سبک نئوکلاسیک با حجمی نسبتا سنگین میبینیم که حیاطی بسیار کوچک و مشرف بخیابانی کم عـرض است و یا مثلا ساختمان 8 طبقهئی که در کوچهئی 8 متری قرار گرفته و نور و دید حـیاط ساختمان سمت شمالی خـود را گـرفته ضمن اینکه حجم ساختمان نسبت به فضای باز اطرافش بیقواره و غریب میباشد.
(تصویرتصویر) جزئیات ورودی و هشتی و دید ضلعی از حیاط
آزادی در انتخاب موقعیت حیاط:
برای معماران این سئوال پیش میآید که ضـوابط و مقررات ساختمانی بر چه مبنا و اصولی تا این حد در مورد نحوه اشغال زمین پافشاری مینماید.آیا شایسته نبود که این مقرارت
صرفا روی تناسبات اشغال ساختمان و فضای باز(که باید جمهل فـضای سـبز نیز بآن اضافه شود)،ارتفاع ساختمان،تاءمین تجهیزان،و سرویسها،پارکینگ و غیره تکیه مینمود و معماری را بعهده طراحان میگذاشتند.
در جواب این سئوالکه نظام کنونی شهر بهم خواهد خورد باید گفت که شـهر تـهران دارای هیچگونه نظامی نبوده بلکه این آزادی در نحوه اشغال زمین با رعایت مقررات مربوط به تناسبات شهری بطراحان این امکان را میدهد که فضاهای مسکونی را به شیوه زندگی و نحوه زیست افراد نـزدیکتر طـرح نمایند.در خاتمه ناگفته نماند که مفهوم از آزادی در انتخاب موقعیت حیاط بدین معنی نیست که هرکس در اجرای آنچه مایل است مجاز میباشد،بلکه منظور در اینست که طراح با رعایت ضوابط نـور آفـتاب هـوا،منظر،جهت با دو خصوصیات زمـین حـجم سـاختمان خود را در رابطه با فضای باز عمومی و اختصاصی طوری طرح نماید که در کل با مقررات شهری مبنی بر رعایت تناسب ساختمان نـسبت بـه فـضای حیاط،تراکم ساختمان و سایر مشخصات مغایرت نداشته بـاشد.
(تـصویرتصویر) حیاط سنتی و آبنما یا حوض
موقعیت جدید سرسرا یا هال:
هنگامیکه مردم به فضای بسته داخل خانهها پناه بـردند مـشاهده مـیشود که اولین عنصری که جانشین فضای حیاط میگردد سرسرا یـا هال ورودی ساختمان است زیرا تنها نقطه عطف ارتباطات و حرکتهای ساکنین این گروه از خانههای جدید بشمار میرود.
بعبارت دیـگر مـحل تـقسیم حرکتها به فضاهای روز و شب،سرویسهائی چون آشپزخانه،حمام ورودی و غیره میباشد و در عـمل مـیبینیم که مورد استفاده این فضا از نشیمن منزل بمراتب بیشتر میباشد و شاید بهمین علت است که فـضاهای ایـن سـرسراها اغلب بزرگ و در بعضی از موارد از فضای نهارخوری نیز بزرگتر میباشند.
باکلنها:
رونق آپارتـمانسازی در مـعماری مـسکن شهری در ایران عنصر جدیدی را معرفی نمود که بصورت بالکنها ظاهر شدند و در واقع جانشین فـضای بـاز اخـتصاصی گردیدند.ناگفته نماند که ایوانهای سرپوشیده گذشته چه در دوران صفویه و چه قبل از ظهور معماری جـدید در مـساکن ایرانی وجود داشته ولی همیشه در رابطه با چند فضای بسته اطراف خود،مـحفوظ از دیـد عـام و مشرف به فضای باز بوده است وسعت این ایوانها طوری بوده که تجمع گـروهی را،جـهت صرف چای،کشیدن قلیان و غیره بپذیرد در حالیکه عمق و عرض بالکنهای جدید اغلب کـوچک بـطوریکه اسـتفاده از آن برای یک گروه چند نفری میسر نبوده و چون اصولا در معرض دید عموم قرار میگرفتند مـورد اسـتفاده خود را از دست داده است.در عمل میبینیم که این باکلنها هنگامیکه در سمت شمال قـرار مـیگیرند کـمتر مورد استفادهاند و اغلب بصورت انباری در فضای باز تبدیل میگردند و هنگامیکه سمت جنوب قرار میگیرند بـصورت مـحلی بـرای خشک کردن لباس بکار میروند و در جمع چه بسا منظرهئی ناخوشایند به سـیمای شـهر میبخشد.
در خاتمه اضافه مینماید که قبل از مقررات جدید شهری، ساختمانها میتوانستند بالکنهای خود را تا روی پیادهروها ادامـه داده و در عـمل سایبانی برای عابرین بوجود آورند. تصرف قسمتی از فضای شهری تا زمانیکه بـنفع عـموم است و برنامه دیگر موجود نیست نمیتواند بـخودی خـود نـفی گردد اما چون این کار منجر بـه اسـتفادههای غیرقانونی از سطوح بالکنها گردید و بعبارت دیگر سوءاستفادهها و تقلبهای بیجا بخصوص که نحوه دفـع آب سـطح اغلب این بالکنها طوری بـوده کـه از هر لحـاظ ایـجاد مـزاحمت مینمود،لذا میتوان گفت که حذف بـالکن تـا حدودی عملی مثبت بوده است.
معیار زمان و مکان تحولات در ایران
نکتهئی کـه بـاید در مورد این سیر تحولات و تغییرات مـسکن شهری گفته شود مـسئله زمـان آن است یعنی فاصله زمانی کـه کـلیه تحولات نامبرده بوقوع پیوست بیش از 30 الی 50 سال نبوده است.
بنابراین میتوان گفت که نـحوه زیـست در اندک زمانی یعنی یک نـسل دگـرگون شـد و چه بسا اغـلب سـاکنین خانههای جدید هنوز دوران گـذشته و زنـدگی خود را در حیاطهای محصور بیاد دارند و در بعضی موارد فرزندان این افراد هنوز با
(تصویرتصویر) جـزئیات حـوض و یکی از مواعد استفاده آن
آموزش گذشته در فـضاهای جـدید زندگی مـیکنند.
مـسئله دوم مـکان این تغییر است کـه در وحله اول پایتخت یعنی تهران را باید نامبرد و سپس شهرهای بزرگ چون تبریز-رشت-اصفهان-شیراز و تـا حـدودی مشهد.همانطور که ملاحظه میشود تـنها پایـتخت و چـند شـهر بـزرگ ایران آنهم در مـعیار کـمتری که در جمع هنوز قشر کوچکی از جمعیت کشور را تشکیل میدادند تن بدین تحول جدید دادند.
نکته قـابل تـوجه تـوسعه سریع تهران در 20 سال اخیر که با حـجوم مـهاجرین شـهرستانها و روسـتاها صـورت گـرفت یا بعبارت دیگر ساکنین خانههای جدید تا 20 سال پیش در خانههای سنتی زندگی میکردند و در میحط جدید(پایتخت) نه تنها با خصوصیات جدید شهری مواجه شدند بلکه شیوه زنـدگی کاملا غریبی را در محیط شخصی خود نیز تجربه میکردند.
همبستگیهای اعضای یک خانواده-ارتباطات و مبادلات فکری آنها که در اوقات فراغت در یک حیاط مشترک صورت میگرفت جای خود را به نحو زندگی مـنفک در واحـدهای مستقل که چهبسا فاقد فضای باز و مزاحمتهای ناشی از آن بود
داد.
بدیهی است که یک مردمشناس یا جامعهشناس بهتر میتواند بطور علمی تاءثیر این دگرگونیها را در مورد محیط جدید این افراد بـررسی و تـجزیه و تحلیل نماید ولی آنچه که مسلم است مسکن جدید که فاقد حیاط مستقل بود نوعی عدم تاءمین و همبستگی در ساکنین آن بوجود آورده بطوریکه تاءثیر آن در زندگی اجـتماعی آنـان نیز مستتر گردید.
مفهوم،چـهاردیواری-اخـتیاری،معنی خود را از دست داده و به فضای یک اطاق بسته مربوط میشود و نه خانهئی که دور حیاطی حلقه زده باشد.
بررسی اجمالی ساختمانهای مرتفع در معماری غربی:
دو جنگ جـهانی و نـیازهای فوری بعد از آن تـجربهئی بـسیار تلخ و گران در طراحی مسکن و شهرسازی بودهاند. تجربیات بعد از جنگلها همراه با توسعه تکنولوژی و نیازهای مردم بقدری سریع پیش رفت که فرصت تعمق و بررسی عینی در نحوه زیست بافراد نداد.عقاید گـذشته مـانند طراحی مسکن بسبک"شهرهای باغی"1که در اواخر قرن نوزدهم در انگلستان در نتیجه عکسالعمل ناشی از تحولات انقلاب صنعتی پدید آمده بود کمکم بدست فراموشی سپرده شد.
آپارتمانسازی در مقیاسهای کلان در کشورهای غربی کـمونیستی و یـا کشورهای در حـال توسعه نتوانستند جانشین محتوای زندگی که در خانههای کمارتفاع و معابر آن بوقوع میپیوست بشوند.
فلسفهها و روشهای بسیاری عرضه و تـجربه شدند ولی هرگز موفق به جبران کمبودها و خلاءها نشدند.زمان این تـغییرات بـسیار انـدک و در بعضی از موارد کمتر از 30 سال بوده است.در سال 1888 ساختمان سالن اجتماعات2شیکاگو که مجموعهای از سالن اپرا-اداری و هتل بود بـاده طـبقه بلندترین ساختمان وقت بود.در سال 1913 ساختمان وولورث3 بعنوان بلندترین ساختمان با پنجاه و دو طـبقه در شـهر نـیویورک نمایان شد و در سال 1932 ساختمان امپایراستیت4با هشتاد و پنج طبقه بعنوان مرتفعترین ساختمان جهان و در اواخر سـال 1939 مرکز راکفلر با 14 ساختمانهای مرتفع آن از 70 الی 36 طبقه تکمیل شدند بطوریکه سیمای شهر نـیویورک را بکلی دگرگون ساختند.
دوران سـاختمانهای بـلند ارتفاع بدون در نظر گرفتن فضای باز متناسب با آن فرا رسید و سایر کشورهای غربی و جهان به تقلید از آمریکا در این مسیر فکری گام مینهادند.
در اینجا به چند نکته لازم است اشاره شود.طـبق آماری که پلیس آمریکا در چند سال اخیر تهیه و توسط جامعه شناسان مطالعه شده نشان میدهد که میزان و درصد جنایات در محلهها و شهرهائی که ساختمانهای بلند دارند بمراتب بالاتر از شهرهای همتا ولی کمارتفاع بـوده اسـت.مقیاسهای انسانی نه تنها دگرگون شدهاند بلکه انسان در مقایسه با آن حقیر و ناچیز شده است.
محل زیست که سابقا معرف موقعیت و شخصیت افراد (1). Garden Cities
(2). Auditorium Building
(3). Woolworth Building
(4). Enpire State Building
(تصویرتصویر) ایوان عریض و مورد استفاده آن
بود سیمای بـه تـفاوتی گرفتند.برای مثال اگر آدرس خیابان پنجم ساختمان دوم با در سبز رنگ بود،اکنون جای خود را به آپارتمان بلوک 137 طبقه 24 ضلع جنوبی-پنجره چهارم از راست داده است.
در سال 1946 لوکوربوزیه مردی که در زمـینههای مـعماری و شهرسازی مطالعات زیادی داشته بالاخره یکی از آرزوهای دیرین خود را بمرحله عمل گذاشت،بدین معنی که شهرک یا دهکدهئی را در یک بلوک ساختمانی بنام هابیتاسیون چمارسی در فضائی سبز و باز پیاده نـمود کـه بـرای سالهای سال اثر عمیقی بـروی مـعماران و شـهرسازان جهان باقی گذاشت.هنوز عواقب چنین مجموعههائی مورد بررسی بسیاری از معماران است، حتی کتاب این معمار بنام منشور آتن1که مـربوط بـه اصـول شهرسازی است در بسیاری از موارد مشکلات فراوانی را بوجود آوردهـ.مـثلا در نتیجه پیروی از اصول همین کتاب در شهر (1). Chart d athene (ترجمه فارسی این کتاب توسط دانشگاه تهران در سال 2535 شاهنشاهی انتشار یافته است).
تـصنعی بـرزیلیا کـه با همکاری چند معمار بزرگ منجمله خود لوکوربوزیه طرح گـردید میبینیم که چگونه مواجه با شکست شده است.خیابانهای وسیع-فضاهای بزرگ-پارکها و آسمانخراشهائی که در میان این پارکـها دیـده مـیشوند،منقطهبندی شهر و غیره هیچیک نه در مقیاس و نه در احساس به غریزههای مـردم آن مـنطقه نزدیک نشده اند.کافیست به اطلسی مراجعه شود تا موقعیت سیاسی شهر برزیلیا مفهوم گردد کـه چـرا دولت بـرزیل میخواست بهرقیمت که شده در قسمت مرکزی کشورش شهری بوجود آورد و آنرا پایتخت خـود قـرار دهـد با این تفاوت که با تکنولوژی زمان برای بوجود آوردن شهری جدید در مرحله اول نیاز بـه یـک زیـربنای اقتصادی است و سپس باید مسائلی که بتواند جوابگوی نیازها و امکانات مردم مهاجر باشد بـررسی و طـرح شوند.برزیلیا نتوانست اعتقاد و اطمینانی که باید در محیط شهر جدید باشد در مهاجرین بـوجود آورد و نـیازهای مـعنوی و اجتماعی آنان را تاءمین نماید.بعبارت دیگر نمیتوان الگوئی برای مسکن و محیطزیست در سطح بینالملی بـوجود آورد کـه جوابگوی تمام خصوصیات و ارزشهای مردم یک منطقه با موقعیتهای آن باشد.
بررسیها و تجربیات اخـیر در زمـینههای مـسکن:
معماری غرب امروز در جستجوی عوامل انسانی و بررسی ارزشهای گذشته است.دیگر شهرهای مرتفع و تراکم بـالا هـدف شهرسازان و سیاستمداران نیستند.
آنچه که از نتایج سخنرانیها و بحثهای دو کنگره معماری که در اصـفهان در سـال 1349(2529)و در شـیراز در سال 1353(2533)تشکیل شد استنباط میشود نارضایتی از (تصویرتصویر) ایوان کمعرض بصورت گذرگاه سرپوشیده و آفتابگیر.
مسیری اسـت کـه سـیاستمداران در شکل دادن به شهرها تحمیل میکنند.بنا بگفته معمار کانادائی موشه سفدی مـعماران امـروز حالت دلقکی را پیدا کردهاند که وسط برنامهای بروی صحنه میآیند و هنوز گرم کار نشده از صحنه خـارجشان مـیکنند،البته این گله مربوط به نقش آرشیتکت میباشد اما رضایتی اصلی از مـسیر مـعماری و شهرسازی و بخصوص در مورد مسکن است که از
هـدف اصـلی خـود دور شده وسیله دست سوداگران و سرمایه داران گشته اسـت و دیـگر نیازهای فردی و اجتماعی مورد توجه نمیباشد.
(تصویرتصویر) مسیر کوچههای باریک و نحوه قرارگیری ورودیـها
کـنگره بینالمللی معماران که در تابستان 1976 در وانـکوور کـانادا تشکیل شـد مـوضوع سـخنرانیهای خود را صرفا درباره مسکن و فضاهای بـاز اخـتصاص داد.قطعنامه این کنگره متکی برد و اصل بود اول اینکه در طراحی مسکن میتوان بـا ارتـفاع کمتراکمی بالا بوجود آورد،بعبارت دیگر اجـتناب از طراحی آپارتمانسازی مرتفع و رسـیدن بـه مقیاسهای انسانی و دیگر تاءمین فـضاهای بـاز اختصاصی در طراحی مسکن بعبارت دیگر حیاط یا فضای باز همانقدر حائز اهمیت اسـت کـه مثلا اطاق نهارخوری یا نـشیمن.
تـجربیات مـختصری که در 10 سال اخـیر در زمـینههای تاءمین نکات فوق شـده نـشان میدهد که از اوائل 1960 تلاشهائی در این جهت پدید آمده که بارزترین آنها مجموعه مسکونی است کـه تـوسط آتلیه پنج در سال 1962 در حومه شهر بـرن در سـوئیس ساخته شـده-مـجموعه هـابیتا در مونترال در سال 1967 مجموعه مـسکونی هومادن در اشتوتگارت در سال 1972 و چندین نمونههای دیگر که معمارانی چون موشه سفدی در اسرائیل یا کاندلیس در کـشورهای خـاورمیانه طراحی نمودهاند.بطور کلی در طراحی جـدید مـسکن سـعی مـیشود کـه از ارتفاع زیاد پرهـیز نـمایند تا بدین ترتیب نیاز کمتری بوسائل مکانیکی مانند آسانسور و غیره باشد-ضمنا خط افق پائین1بـازدهی نـور بـیشتر-هوای تمیزتر-دید بازتری و ناگفته نماند مـحیط زیـست بـهتری دارد.
واحـدهای مـسکونی بـصورت مجموعهای نسبتا باز2 در نظر گرفته میشوند تا از نظر اقتصادی و بخصوص سرویس رسانی مقرون بصرفه باشد و بالاخره برای هر یک از واحدهای مسکونی فضای باز اختصاصی(حیاط)تاءمین مـیگردد.در (1). Low skyline
(2). Cluster
اغلب طرحهای انجام شده این کار با استفاده از بام طبقه زیرین صورت میگیرد.یعنی با لغزاندن طبقات بر رویهم و استفاده از سطح بامی که نور آفتاب جنوب مشرف به آن باشد بـعنوان حـیاط طبقات بالا استفاده میشود.نکته دیگری که قابل ملاحظه است فضای باز اختصاصی همیشه در رابطه با فضای بسته عمومی مانند اطاقنشیمن یا ناهارخوری و دسترسی نزدیک به آشپزخانه در نظر گـرفته شـده است و بدین ترتیب مورد استفاده آن عمومی،منطقی و سادهتر است.
ساختن حیاطهای روی بام را به نحوی طراحی مینند که از دید همسایههای ساکن در طبقههای مشرف(شـرق و غـرب و بالا)مصون بوده و در بسیاری از مـوارد کـه ترتیب قرارگیری اطاقهای آپارتمان مشرف به حیاط میباشند،عامل نوردهنده فضای سرپوشیده(پنجره و درب)در جهت نور آفتاب جنوب یا شرقی تعبیه میگردد.اگر این رویـه بـجای آپارتمانسازی موجود در مقیاس شـهری تـوسعه پیدا کند نه تنها سیمای معماری تهران را بهبود میبخشد بلکه کمبودهای حیاط را در ساختمانهای مسکونی امروزی جبران خواهد نمود.